Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (9239 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Verhandlungssaal {m} U اتاق دادگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Raum {m} U اتاق
Falltür {f} U در کف اتاق
Fußboden {m} U کف اتاق
Zimmer {n} U اتاق
Boden {m} U کف اتاق
Diele {f} U تخته کف اتاق
Einzelzimmer {n} U اتاق یکنفره
Was für ein charmantes Zimmer! U چه اتاق فریبایی!
Dachstube {f} U اتاق زیرشیوانی
Fußbodenbelag {m} U پوشش کف اتاق
Fußbodenbelag {m} U کف پوش اتاق
Beratungszimmer {n} U اتاق مشاوره
Bootsvermietung {f} U کرایه اتاق
Doppelzimmer {n} U اتاق دونفره
Einbettzimmer {n} U اتاق یک تختخوابه
Familienzimmer {n} U اتاق خوانوادگی
Kreißsaal {m} U اتاق زایمان
Arbeitszimmer {n} U اتاق مطالعه
Hobbyraum {m} U اتاق سرگرمی
Empfangszimmer {n} U اتاق پذیرایی
Badezimmer {n} U اتاق حمام
Schwesternzimmer {n} U اتاق پرستار
Wartezimmer {n} U اتاق انتظار
Besprechungszimmer {n} U اتاق کنفرانس
Fremdenzimmer {n} U اتاق اجاره ای
Amtsstube {f} U اتاق دفتر
Bootsverleih {m} U کرایه اتاق
Ankleideraum {m} U اتاق رخت کن
Folterkammer {f} U اتاق شکنجه
Amtsstube {f} U اتاق اداره
Bohnerwachs {n} U واکس کف اتاق
Einbettzimmer {n} U اتاق یک نفره
Estrich {m} U مصالح کف اتاق
Ankleidezimmer {n} U اتاق رخت کن
Kinderzimmer {n} اتاق بچه
Doppelzimmer {n} U اتاق دو تخته
Billardzimmer {n} U اتاق بیلیارد
Einzelzimmer {n} U اتاق یک نفره
Arbeitszimmer {n} U اتاق کار [کارگاه ]
OP-Schwester {f} U پرستار اتاق عمل
nicht an der Tastatur U دور از کامیوتر [در اتاق چت]
Dreibettzimmer {n} U اتاق سه تخت خوابه
eigenes Bad U با حمام [اتاق هتل]
Ich möchte ein Dreibettzimmer. U من یک اتاق سه تخته میخواهم.
Ich möchte ein Doppelzimmer. U من یک اتاق دو نفره می خواهم.
Ich möchte ein Einzelzimmer. U من یک اتاق یک نفره می خواهم.
Ich nehme es. U من این [اتاق] را برمیدارم.
Es gibt ein Problem mit meinem Zimmer. U اتاق من اشکال دارد.
Das Zimmer ist schmutzig. U اتاق کثیف است.
abwesend vom Computer U دور از کامیوتر [در اتاق چت]
Operationsschwester {f} U پرستار اتاق عمل
Es gibt kein [warmes] Wasser. U آب [گرم] نیست. [در اتاق]
Unfallstation {f} U اتاق عمل اورژانس
Notfallaufnahme {f} U اتاق عمل اورژانس
Notfallstation {f} U اتاق عمل اورژانس
Rettungsstelle {f} U اتاق عمل اورژانس
Klausur {f} U اتاق راهبان [دین]
Notaufnahmestelle {f} U اتاق عمل اورژانس
Notaufnahme {f} U اتاق عمل اورژانس
Cockpit {n} U اتاق خلبان [هواپیما]
Dachstube {f} U اتاق زیر شیروانی
Erker {m} U شاه نشین [اتاق]
Coupé {n} U اتاق داخل ترن
Dachkammer {f} U اتاق زیر شیروانی
Dachboden {m} U اتاق زیر شیروانی
Haben Sie etwas besseres? U بهتر از این دارید؟ [اتاق]
Maria ist im Zimmer nebenan. U ماری در اتاق پهلویی است.
Haben Sie ein Zimmer? U یک اتاق دارید؟ [گفتگو روزمره]
Arbeitszimmer {n} U اتاق کار یا تدریس [در خانه]
Haben Sie etwas günstigeres? U ارزانتر از این دارید؟ [اتاق]
Rinder [Zimmer] in übelstem Zustand U دام [اتاق] در بدترین وضعیت
Haben Sie etwas kleineres? U کوچکتر از این دارید؟ [اتاق]
Ich möchte ein Zimmer für drei Personen. U من یک اتاق برای سه نفر می خواهم.
Haben Sie etwas größeres? U بزرگتر از این دارید؟ [اتاق]
Darf ich ein Zimmer sehen? U اجازه دارم یک اتاق را ببینم؟
Das Zimmer ist verschimmelt. U اتاق کپک زده است.
gemischtes Mehrbettzimmer {n} U اتاق چند خوابه مختلط
Das Zimmer ist laut. U اتاق [در جای] پر سروصدایی است.
Das Zimmer ist stinkig. U اتاق بوی گند می دهد.
Das Zimmer ist verraucht. U اتاق دود گرفته است.
Ich möchte ein Doppelbettzimmer. U من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
Haben Sie etwas helleres? U روشنتر از این دارید؟ [اتاق]
Haben Sie etwas ruhigeres? U ساکت تر از این دارید؟ [اتاق]
Haben Sie etwas mit Aussicht? U با منظره دارید؟ [اتاق هتل]
Kochnische {f} U گوشه اتاق برای آشپزی
Bleikammerverfahren {n} U فرایند اتاق سربی [شیمی]
Das Zimmer ist zu heiss [kalt] . U اتاق بیش از حد داغ [سرد] است.
Bett im Mehrbettzimmer {n} U تخت خواب در اتاق چند تختخوابه
Wie viel Betten pro Zimmer? U چند تا تخت خواب در هر اتاق [هست] ؟
mieten U اجاره کردن [اتاق و آپارتمان و غیره]
mieten U کرایه کردن [اتاق و آپارتمان و غیره]
Dachbodenleiter {f} U نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
nur mit Waschbecken U فقط با دست شویی [اتاق در هتل ]
Ich möchte ein Zimmer für drei Nächte reservieren. U من می خواهم یک اتاق برای سه شب رزرو کنم.
Haben Sie etwas auf einer niedrigeren Etage? U در طبقه پایینتر دارید؟ [اتاق هتل]
Haben Sie etwas auf einer höheren Etage? U در طبفه بالاتر دارید؟ [اتاق هتل]
Ich möchte ein Zimmer für eine Nacht reservieren. U من میخواهم یک اتاق برای یک شب رزرو کنم.
Dachbodenleiter {f} U پلکلان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
Das Zimmer ist muffig. U اتاق بوی ناگرفته پوسیده دارد.
Darf ich ein anderes Zimmer sehen? U اجازه دارم یک اتاق دیگری ببینم؟
Bude {f} U اتاق خصوصی [در خانه] [اصطلاح روزمره]
Wann muss ich das Zimmer verlassen? U کی باید از اتاق [هتل ] بیایم بیرون؟
Wir müssen das Zimmer in Ordnung bringen. U ما باید اتاق را آماده [مرتب] کنیم.
Gericht {n} U دادگاه
Forum {n} U دادگاه
Kammer {f} U دادگاه
Gerichtskammer {f} U دادگاه
Gerichtssenat {m} U دادگاه
Senat {m} U دادگاه
Ich möchte ein Zimmer für den einundzwanzigsten Juni reservieren. U من می خواهم یک اتاق برای ۲۱ ژوین رزرو کنم.
Gästezimmer {n} U اتاق برای اجاره [در خانه شخصی] [در آگهی]
Privatzimmer {n} U اتاق برای اجاره [در خانه شخصی] [در آگهی]
Haben Sie WLAN im Zimmer? U شبکه بیسیم رایانه در اتاق دارید؟ [در هتل]
Wie viel kostet ein Zimmer für zwei Personen? U بهای یک اتاق برای دو نفر چقدر است؟
Wie viel kostet ihr günstigstes Zimmer? U قیمت ارزانترین اتاق شما چقدر است؟
Suite {f} U اتاق [با آشپزخانه کوچک و حمام و میز نهار]
Ich möchte ein Zimmer für morgen reservieren. U من می خواهم یک اتاق برای فردا رزرو کنم.
Zimmer frei U اتاق برای اجاره [در خانه شخصی] [در آگهی]
Wie kann ich das Zimmer kühler [wärmer] machen? U چطور می توانم اتاق را سردتر [گرمتر] بکنم؟
Gerichtssenat {m} U بخش دادگاه
Gerichtskammer {f} U بخش دادگاه
Femegericht {n} U دادگاه محرمانه
Amtsgericht {n} U دادگاه شهرستان
Arbeitsgericht {n} U دادگاه اداری
Familiengericht {n} U دادگاه خانواده
Senat {m} U بخش دادگاه
Bezogene {f} U دادگاه بخش
Kammer {f} U بخش دادگاه
Appellationsgericht {n} U دادگاه استیناف
Disziplinargericht {n} U دادگاه اداری
Disziplinargericht {n} U دادگاه انضباطی
Hotelzimmer sind dort ziemlich teuer. U قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
Mehrbettzimmer nur für Frauen U اتاق چند تخت خوابه فقط برای بانوان
Jemanden vor Gericht bringen U کسی را دادگاه بردن
vor Gericht aussagen U در دادگاه گواهی دادن
vor Gericht erscheinen U در دادگاه ظاهر شدن
Schutzbehauptung {f} [vor Gericht] U بهانه [عذر] [ در دادگاه]
Amtsrichter {m} U قاضی دادگاه شهرستان
Zivilsenat {m} U بخش دادگاه مدنی
Zivilkammer {f} U بخش دادگاه مدنی
Strafsenat {m} U بخش دادگاه جنایی
Appellationsgericht {n} U دادگاه تجدید نظر
vor Gericht stehen U در محاکمه [دادگاه] بودن
Bundesgericht {n} U دادگاه آلمان فدرال
verklagen U به دادگاه شکایت کردن
Zwangsvollstreckung {f} U اجرای حکم دادگاه
unter Anklage stehen U در محاکمه [دادگاه] بودن
Berufungsgericht {n} U دادگاه تجدید نظر
Vollstreckung {f} U اجرا [حکم دادگاه]
Berufungsinstanz {f} U دادگاه تجدید نظر
Strafkammer {f} U بخش دادگاه جنایی
fliessendes Wasser U دستشویی در اتاق است ولی توالت و حمام نیست [مهمانسرا]
ein Gericht anrufen U به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
strafbar <adj.> U قابل تعقیب در دادگاه [حقوقی]
dringende Bitte {f} [an] oder [um] U درخواست [برای] [استیناف در دادگاه]
Missachtung des Gerichts [Straftatbestand] U توهین به دادگاه [جرم جنایی]
Bundesfinanzhof {m} U دادگاه مالی آلمان فدرال
Missachtung des Gerichts [Straftatbestand] U اهانت به دادگاه [جرم جنایی]
einen außergerichtlichen Vergleich schließen U به توافق رسیدن خارج از دادگاه
einen Rechtsfall entscheiden U به قضیه [در دادگاه] رسیدگی کردن
einen Verhandlungstermin anberaumen U جلسه دادگاه ای موعد کردن
Haben Sie ein rollstuhl-gängiges Zimmer? U شما یک اتاق که قابل دسترس صندلی چرخ دار باشد دارید؟
Nach dem Essen zieht er sich gerne in sein Arbeitszimmer zurück. U پس از شام او [مرد] دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
die Aussetzung einer Anordnung [eines Gerichtsverfahrens] U تعویق حکم دادگاه [اقدامات قضایی]
sich wegen etwas [Dativ] vor Gericht verantworten müssen U بخاطر چیزی در دادگاه محاکمه شدن
das Schiedsgericht anrufen U به دادگاه حکمیت رجوع کردن [حقوق]
ein Verfahren ohne mündliche Verhandlung erledigen U به دعوایی در دادگاه بدون محاکمه رسیدگی کردن
einen Gerichtstermin anberaumen U روزی [تاریخی] برای دادگاه قرار کردن
Vormund {m} U وکیل بچه [در دادگاه مربوط به سرپرستی] [قانون]
Verfahrenspfleger {m} U وکیل بچه [در دادگاه مربوط به سرپرستی] [قانون]
beglaubigte Abschrift {f} eines Gerichtsprotokolls U رونوشت گواهی شده پیش نویس دادگاه
die Geschworenen auslosen U هیات منصفه را به سالن دادگاه صدا کردن
Es ist Sache des Gerichts, die Bedingungen festzulegen. U این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
Das Gericht machte kurzen Prozess mit ihnen. U دادگاه خیلی فوری به قضیه آنها رسیدگی کرد.
Das Gericht war der Auffassung, dass diese Handlung ein standeswidriges Verhalten darstellt. U برای دادگاه این اقدام برابر با اشتباه حرفه ای محسوب می شود.
vollzieher U مامور اجرایی دادگاه که اموال ورشکستگان را مضبوط کرده و به حراج میگذارد
Lasterhöhle {f} U اتاق ترسناک و وحشتناک [اصطلاح تحقیر آمیز] [اصطلاح روزمره]
Ich möchte ein Zimmer für eine Person [zwei Personen] reservieren. U من می خواهم یک اتاق برای یک نفر [دو نفر] رزرو کنم.
klagen U تعقیب قانونی کردن [دادخواست دادن] [به دادگاه شکایت کردن] [حقوق]
prozessieren U تعقیب قانونی کردن [دادخواست دادن] [به دادگاه شکایت کردن] [حقوق]
appellieren U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
sich wenden [an] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
anrufen U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
Recent search history Forum search
2Maazouriat dashtan...Z.B:Ich kann nicht es dir erzählen ,ich bin ..?
1Wohnzimmerمعنی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com